خط دوم پررنگ

فندق دوماهه

جان مادر دومین ماه داشتنت تموم شد و از امروز وارد ماه سوم شدیم، چون من بشمار لحظات زیبای انتظار را برای رسیدن روز قشنگ درآغوش کشیدنت نازنینم
31 مرداد 1394

تپیدن دلت در دلم

سلام بندانگشتی هشت هفته ای من با آرامشی وصف ناشدنی روی تخت دراز میکشم،اولین باریست که که با اشتیاق و لبخندبرلی روی تخت سونوگرافی دراز میکشم تو  آرام درون دلم آرمیده ای جان مادر و صدای دکتر را میشنوم که میگوید"به به قلبشم که تشکیل شده" و دیگر جز تو و این جمله دکتر نه چشمم چیزی میبیند و نه گوشم چیزی میشنود چقدر برای دیدن این روز انتظار کشیدم نازنین مادر،آرام در دلم بیارام و نفس بکش که این روزها عجیب نفسمان به نفست بستست جان مادر بندانگشتی نازنینم برای تمام مادران و پدران منتظر دعا کن که فرشته شان زمینی شود   
25 مرداد 1394

خط دوم وصال

دیر آمدم ولی دست پر آمده ام،آمده ام که ثبت کنم متفاوت ترین لحظه ی زندگی دونفره عاشقانه چهارساله امان را،ثبت کنم که درست یک روز بعد از چهارمین سالگرد ازدواج آسمانیمان فرشته نازنینمان زمینی شد آمده ام ثبت کنم؛ من مامان شدمممممممممممم نازنین مادر خوش آمدی به زندگی دونفره من و پدر،تا همیشه کنارما بمان،بمان تا خانه کوچکمان پر از نور شود و روشنایی وصف آن روز را نتواتم گفت جان مادر،نمیشود وصف کرد چه لذتی داشت دیدن تنها دوخط موازی،دنیا که حکایت از وصل دارد نه فصل،تنها دوخط موازی،که دیدنشان یعنی به هم رسیدن نه هجران،تنها دو خط موازی دنیا که لبخند را میهمان لب هرپدر و مادری میکند و سی و یک تیرماه نود و چهار لبخند را میهمان لبان  من و پد...
13 مرداد 1394
1